صاحب‌خبر –

جوان آنلاین: تفاوت دادگاه و دادسرا ممکن است در ظاهر حقوقی و پیچیده به نظر برسد، اما با یک مثال ساده می‌توان آن را بهتر فهمید، فرض کنید شما رئیس‌جمهور یک کشور هستید و مردم هر روز نامه‌های زیادی برای شما ارسال می‌کنند؛ نظیر شکایت، درخواست، پیشنهاد، گزارش تخلف و… حال سؤال این است: «آیا وقت دارید همه این نامه‌ها را شخصاً بخوانید و به هرکدام پاسخ دهید؟» طبیعتاً نه. بنابراین یک مسئول ویژه تعیین می‌کنید تا به امور سطحی‌تر رسیدگی کند و به مردم اعلام می‌شود که از این به بعد، نامه‌های خود را به این مسئول بفرستند. مسئول مربوطه موظف است همه نامه‌ها را بخواند، مرتب کند، پرونده‌ها را تفکیک و موارد ساده و قابل حل را خودش پیگیری کند، اما اگر نامه‌ای بسیار مهم یا پیچیده بود و نیاز داشت که خود رئیس‌جمهور تصمیم نهایی را بگیرد، آن را برای شما می‌فرستد. در این مثال، رئیس‌جمهور همان دادگاه است و آن مسئول ویژه، دادسراست. دادسرا محلی ا‌ست که در آن تحقیقات مقدماتی در مورد جرائم انجام می‌شود. وظیفه اصلی دادسرا بررسی شکایات، جمع‌آوری دلایل و تعیین این است که بررسی کند آیا جرم رخ داده است یا نه. اگر دادسرا به این نتیجه برسد که جرم به وقوع پیوسته و نیاز به رسیدگی قضایی دارد، پرونده را به دادگاه ارسال می‌کند تا قاضی درباره آن تصمیم بگیرد. به زبان ساده‌تر اگر دادسرا نباشد، قاضی‌ها فرصت و توان بررسی دقیق همه پرونده‌ها را ندارند. همانطور که رئیس‌جمهور بدون داشتن یک مسئول هماهنگ‌کننده، نمی‌تواند به تنهایی از عهده مطالعه هزاران نامه برآید. همچنین این تقسیم وظایف به ما اطمینان می‌دهد که روند دادرسی با دقت و نظم پیش می‌رود و هر کسی به حق خود می‌رسد. 
 دادسرا، خط مقدم پیگیری جرم
دادسرا به نوعی خط مقدم دستگاه قضایی در مواجهه با جرائم است. زمانی که فردی شکایتی مطرح می‌کند یا گزارشی از یک جرم دریافت می‌شود، این دادسراست که قبل از هر چیز وارد عمل می‌شود. هدف از این مرحله صدور حکم نیست، بلکه روشن سازی حقیقت است. بازپرس و دادستان با بررسی مدارک و شنیدن صحبت‌های طرفین، سعی می‌کنند مشخص کنند که آیا جرم رخ داده یا تنها سوء تفاهمی در کار بوده است. مهم است بدانیم که نه بازپرس و نه دادستان، قاضی نیستند. آنها نمی‌توانند حکم صادر کنند، اما می‌توانند خواستار صدور قرار بازداشت، قرار تأمین، یا ارجاع پرونده به دادگاه شوند. اگر شکایتی پایه و اساس نداشته باشد یا ادله کافی نباشد، دادسرا می‌تواند آن را بایگانی کند و این کار بسیاری از پرونده‌های بی‌جهت را از ورود به دادگاه 
بازمی‌دارد. 
 بازپرس و دادستان چه نقشی در دادسرا دارند؟
در دادسرا معمولاً دو مقام اصلی تحت عنوان دادستان و بازپرس وجود دارند. دادستان نماینده جامعه است که از طرف عموم مردم، تعقیب جرم را پیگیری می‌کند. بازپرس نیز مسئول جمع‌آوری ادله و انجام تحقیقات دقیق درباره جرم مظنون است. مثلاً اگر فردی از همسایه اش شکایتی مبنی بر تهدید و آسیب یا ضرب و جرح داشته باشد، در ابتدا باید به دادسرا مراجعه کند. در آنجا بازپرس با شاکی و متهم صحبت می‌کند، ممکن است شاهدان را احضار کند، مدارک را بررسی کند و در نهایت تصمیم بگیرد که پرونده ارزش ارسال به دادگاه دارد یا خیر؛ بنابراین دادسرا با کمک دادستان و بازپرس وظیفه تحقیق، پیگیری و آماده‌سازی پرونده را بر عهده دارد؛ مانند مسئولی که نامه‌ها را بررسی و طبقه‌بندی می‌کند. 
 دادگاه، مرجع بی‌طرف برای صدور حکم
دادگاه جایی ا‌ست که قاضی، به عنوان مرجعی بی‌طرف، با آرامش و دقت به پرونده‌ها رسیدگی می‌کند. قاضی موظف است صرفاً براساس مدارک و شواهد تصمیم بگیرد، بدون آنکه از قبل ذهنیتی داشته باشد. در دادگاه هم شاکی می‌تواند صحبت کند هم متهم و حتی وکلا می‌توانند ادله و دفاعیات خود را بیان کنند. در نهایت، این قاضی ا‌ست که رأی نهایی را صادر می‌کند. به‌طور معمول، دادگاه‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند: کیفری، حقوقی و خانواده. هرکدام براساس نوع موضوع، روند و تشریفات خاص خود را دارند. اگر دادسرا به موضوعی کیفری رسیدگی کند «مثلاً سرقت یا ضرب و جرح» پرونده را به دادگاه کیفری می‌فرستد، اما اگر موضوع حقوقی باشد «مثل اختلاف مالی یا قرارداد» مستقیماً در دادگاه حقوقی بررسی می‌شود. 
 تصمیم نهایی درد دادگاه با چه کسی است؟
پس از وقوع جرم و لزوم رسیدگی دادگاه، دادگاه رأی نهایی را صادر می‌کند. همانطور که گفتیم «قاضی» در این مرحله حضور دارد و با بررسی مدارک، شهادت‌ها و دفاعیات، حکمی بر حسب قانون صادر و تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کند. حکم صادر شده لازم الاجراست و ممکن است شامل مجازات، تبرئه، پرداخت غرامت یا دستورات دیگر باشد. بنابر این هرپرونده‌ای که به دادگاه می‌رود لاجرم نباید منتهی به مجازات شود. 
 اهمیت تفکیک نقش‌ها
تفکیک وظایف بین دادسرا و دادگاه در رسیدن به عدالت و نظم در رسیدگی تأثیر بسیاری دارد. اگر تمام امور به عهده دادگاه بود، قاضی‌ها نه تنها باید حکم می‌دادند، بلکه خودشان باید شاکی و متهم را دعوت می‌کردند، مدارک جمع می‌کردند، تحقیقات می‌کردند و… این حجم کار نه تنها سرعت را کاهش می‌داد، بلکه ممکن بود باعث اشتباهات جدی و کاهش عدالت شود. همانطور که هیچ رئیس‌جمهوری خودش نامه‌ها را باز نمی‌کند، هیچ قاضی‌ای نیز بدون مرحله مقدماتی نباید مستقیما به صدور حکم بپردازد. 
 گام به گام تا رسیدن به عدالت
پس بنابر این دانستیم که فرآیند رسیدگی به یک شکایت معمولاً با ثبت آن در دادسرا آغاز می‌شود. سپس بر حسب نوع پرونده، بازپرس یا دادستان وارد عمل می‌شوند و تحقیقات لازم را انجام می‌دهند. پس از جمع‌بندی، پرونده به دادگاه فرستاده می‌شود. قاضی دادگاه با بررسی همه زوایا، تصمیم می‌گیرد که مجازات لازم چیست، یا اینکه فرد بی‌گناه است. در این مسیر، هر نهاد نقش منحصر به فردی دارد که مکمل دیگری است. اگر دادسرا به‌خوبی کار خود را انجام ندهد، دادگاه نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد و اگر دادگاه نتواند به‌درستی حکم دهد، زحمت‌های دادسرا نیز بی‌نتیجه خواهد بود.

∎​

source

توسط salamatsun.ir