به گزارش خبرگزاری حوزه، در اولین جلسه نشست تخصصی «تبلیغ تهاجمی» که به همت مرکز پژوهشهای تبلیغی حوزه علمیه برگزار شد حجتالاسلام والمسلمین قاسم روانبخش نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با توضیح رویکرد اهل بیت به ویژه امام صادق و امام رضا علیهم السلام و علمای شیعه در زمینه تهاجمی تبلیغی و فکری در مقابل دشمنان حقیقت و اسلام، بیان داشت: برای این امر، نیاز است که به مبانی طرف مقابل تسلط داشته باشیم.
وی با اشاره به رویکرد آیت الله مصباح یزدی در این زمینه، اظهار کرد: آن عالم ربانی معتقد بود شبهه فکری و اعتقادی که توسط دستگاه تبلیغاتی غرب ایجاد میشود در آنجایی که میخواهد شکل بگیرد باید ریشهاش زده شود و اصلا نباید بگذاریم که داخل فکر جوانان نفوذ کند. مثل سلولهای سرطانی که تا میآیند شکل بگیرند، توسط پزشک شناسایی و از بین میروند و جلوی پخش شدنشان در اعضای بدن گرفته میشود».
همچنین وی پیشنهاد داد که مبلغان در مناظره با طرف مقابل سعی کنند جلوی این را بگیرند که او به شاخ و برگ و موارد روبنایی بپردازد؛ چنانچه تجربه بنده این را نشان میدهد که طرف مقابل مایل است به شاخ و برگ موضوع و امور سطحی بپردازد و از زیربنا فاصله بگیرد. چنانکه شیوه اهل بیت علیهم السلام براساس زدن مبانی فکری طرف مقابل بوده است.
عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی(ره) قم در ادامه به ذکر چند نمونه از تبلیغ تهاجمی در عملکرد علمای شیعه پرداخت از جمله:
• کتابهای الغدیر و المراجعات، تبلیغ تهاجمی است. گاهی نیاز است که براساس مبانی فکری طرف مقابل و آنچه که او خود قبول دارد، ریشه فکریاش مورد خدشه قرار گیرد؛ چنانچه در کتاب الغدیر چنین شده است.
• علامه طباطبایی و شهید مطهری هم اصول فلسفه و روش رئالیسم را در مقابل مادهگرایی و مارکیسسم و… تدوین کردند.
• جلوگیری اصولین از افکار اخباریون، توسط تضعیف مبانی فکری اخباریگری بود.
• آیت الله مصباح یزدی نمونه خوبی در زمینه تبلیغ تهاجمی بودند مثلا شاگردانی را به غرب فرستاد تا آنجا زبان یاد بگیرند و ببیند که دشمنان دارند از جهت فکری چه کار میکنند و شبهاتی که دارند طرح میکنند چیست تا در همانجا با آن مبارزه کنند. چنانچه یک شبهه در آنجا شکل میگیرد و شاید بعد از 5 سال به وسیله ترجمه و … به ایران وارد شود که ممکن است در آنجا منسوخ شده ولی وقتی وارد ایران میشود فکرها را درگیر میکند (مثل شبهه صراطهای مستقیم آقای سروش که خود غربیها پاسخش را داده بودند). لذا نیاز است که جواب این سری شبهات در ابتدای امر داده شود.
مثال دیگر عملکرد شاگردان آیت الله مصباح در تقابل با مبانی فکری اصلاحطلبان (لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم و پلورالیسم) است که چون این مبانی را زدند، موفق شدند.
حجت الاسلام والمسلمین روانبخش در ادامه به جلسات مستمر آقای لگنهاوزن با آیت الله مصباح اشاره کرد و گفت علامه از وی خواسته بود که کتابها و حرفهای جدیدی که در غرب زده شده را گزارش دهد.
وی ادامه داد: مناظره آیت الله مصباح با آقای احسان طبری که در قالب کتاب گفتمان روشنگر تدوین شده است، نمونه خوبی در این زمینه است. ایشان همیشه در مناظرهها از مباحث روبنایی کناره میگرفت و سراغ موضوعات زیربنایی میرفت. لذا آقای سروش هیچ وقت حاضر نشد که با علامه مناظره کند.
دو نوع تبلیغ تهاجمی
دبیر سیاسی هفته نامه پرتوی سخن افزود: تبلیغ تهاجمی میتواند به شیوه ایجابی و با شروع از سمت مبلغ باشد و همچنین میتواند وقتی شبهه دارد شکل میگیرد در نقطه شکلگیری پاسخی دقیق، علمی و درهمکوبندهی مبانی آن باشد. لذا این نوع دوم به یک معنا تبلیغ دفاعی است و به یک معنا تهاجمی. بنابراین نوع اول، معنای اصلی تبلیغ تهاجمی است که عبارت است از حمله آغازین به مبانی و مکاتب فکری دشمنان اسلام و حقیقت؛ مثل لیبرالیسم، اومانیسم و سکولاریسم. طرح ولایت و شش کتابی که در آن نوشته شده، براساس همین تبلیغ تهاجمی است. این رویکرد نمیگذارد که اصلا شبهه در ذهن مخاطب شکل بگیرد؛ همه آن کاخی که دشمن خواسته روی این مبانی بنا کند در ابتدا فرومیریزد.
محتوای موجود برای تهاجم به مبانی فکری دشمنان
نماینده مردم استان قم در مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: محتوای علمی درهمکوبنده مبانی لیبرالیسم و کمونیسم وجود دارد و اگر کتاب و محتوای جدید نیاز باشد تدوین کنیم برای تبیین بهتر مطالب و تخاطب با قشرهای مختلف جامعه خواهد بود؛ چنانچه این شبهات را برای کودکان دوره ابتدایی و باز زبان آنها نیز دارند تولید میکنند که نیاز است در این سطح و مخاطب هم پاسخ دهیم.
وی در پایان با تأکید بر اینکه تسلط بر مبانی فکری کار آسانی نیست، افزود: یکی از لازمههای تسلط بر مبانی طرف مقابل، فهم کلام اوست که گاهی برای این موضوع نیاز است که زبان او توسط مبلغ فهم شود؛ چنانچه به فرمایش آیت الله مصباح یزدی آموختن زبان انگلیسی برای یک محقق و مبلغ در این عرصه ضروری است. همچنین شهید مطهری میگفت «ای کاش من در جوانی زبان آلمانی را فراگرفته بودم چراکه در یک نقدی که از سخن کانت داشتم از روی ترجمه بود؛ در حالی که شخصی به من گفت که من به زبان آلمانی مسلط هستم و منظور او از آن متن این نبود. لذا اگر خودم زبان آلمانی بلد بودم میتوانستم بهتر برداشت کنم».
انتهای پیام
∎