دوم، مدیریت بیمارستانها کاری تخصصی است که نیاز به دانش روز و تجربه دارد. بنیادها و نهادهای عمومی گاهی بهجای استفاده از مدیران حرفهای، افراد را بر اساس روابط یا وابستگیها انتخاب میکنند که این راندمان را پایین میآورد. اگر بخش خصوصی حرفهای یا دولت با نظارت دقیق وارد این حوزه شوند، احتمالا تخصیص منابع بهتر انجام میشود و خدمات بهینهتر به مردم میرسد.
سوم اینکه تمرکز این نهادها بر بیمارستانداری، ممکن است رقابتی ناسالم با بخش خصوصی واقعی ایجاد کرده و بازار سلامت را از تعادل دور کند.
وقتی یک نهاد عمومی با رانت یا معافیت مالیاتی بیمارستان را اداره میکند، بخش خصوصی که این امتیازات را ندارد، نمیتواند رقابت کند و این به ضرر نوآوری و بهبود خدمات است.
در نهایت، هدف اصلی نظام سلامت باید خدمت به مردم باشد، نه اینکه بیمارستانها ابزار قدرت یا درآمدزایی برای یکسری نهاد خاص شوند. اگر این بنیادها از بیمارستانداری خارج شوند و نقششان به نظارت یا حمایت محدود شود، شاید بتوانیم سیستمی عادلانهتر و کارآمدتر داشته باشیم. در ایران، این موضوع حساستر نیز هست؛ زیرا اقتصاد دولتی و شبهدولتی در هم تنیده است.
میتوان به صحبتهای رئیس هیئتمدیره «متد» (زیرمجموعه یکی از بنیادها در زمینه مراکز تصویربرداری) اشاره کرد که برخی از مراکز به دلایل مختلف قادر به بازسازی و بهروزرسانی دستگاههای خود نیستند.
بهتر است نهادهای عمومی و بنیادها از بیمارستانداری خارج شده و با فروش مراکز ملکی و تجهیزاتی خود به بخش خصوصی واقعی، با تقویت ساختار بودجه و بیمه و پوشش حداکثری از جمعیت مخاطب، خرید خدمت از دولت یا بخش خصوصی انجام دهند.
علیرضا چیذری
رئیس انجمن صنفی تولید، تأمین، توزیع و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی و دارویی
source