خدمات سئو سایت
از پخش فصل 3
اعتبار: MGMIt از آخرین باری که ما با وحشت از دست ساکنان اهریمنی که شب را در شهر بی نامی که ساکنان FROM در آن به دام افتاده اند پرسه می زنند، مدت زیادی است. به نوعی، فقط بیش از یک سال گذشته است. طولانی تر به نظر می رسد، شاید به این دلیل که این نمایش آنقدر رویایی است – آنقدر کابوس وار – که بعد از مدتی محو می شود.
خب من به این زودی پخش وحشتناک فصل سوم امشب را فراموش نمی کنم. هر چیزی که این سریال را بسیار عالی می کند در قسمت ابتدایی به طور کامل نمایش داده شد و این به من امیدواری می دهد که بقیه فصل نیز به همان اندازه جذاب باشد.
برای تجدید نظر می توانید نقد پایانی فصل 2 من را اینجا بخوانید. من آن را یک پایان فصل “تقریبا عالی” نامیدم. جای تعجب نیست که به نظر می رسد مدت زیادی از پخش این برنامه می گذرد – همه ما در حال مرگ هستیم تا ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد!
در هر صورت، به همان اندازه که این نمایش می تواند خوب باشد، به چند دلیل می تواند ناامید کننده باشد:

* بمب اف اف بسیار زیاد! این طور نیست که من به فحش دادن حساس باشم، فقط احساس می کنم که نویسندگان به خصوص درباره این کلمه خیلی هیجان زده شده اند. ف-این، اف-اون، بلا بله بلا. خب، چند بمب اف در این قسمت وجود داشت، اما به نظر می‌رسید که آن‌ها کمی آن را به چرخش درآورده‌اند، و دیالوگ به لطف آن بسیار طبیعی‌تر بود.
* شخصیت ها ارتباط برقرار نمی کنند! یکی از دوستان این هفته نقل قولی از جورج برنارد شاو را با من به اشتراک گذاشت که فکر می کردم به خوبی در بحث FROM جای می گیرد. کووث شاو: “بزرگترین مشکل در ارتباطات این توهم است که اتفاق افتاده است.” این خلاصه ای از ساکنان فرومویل کاملاً کامل است. آنها هرگز. صحبت کنید. درباره مهم است. چیزها خوشبختانه در قسمت امشب اینطور نبود. هنگامی که جیم (ایون بیلی – به عنوان یک نام ایرلندی که شما پیدا خواهید کرد) سعی می کند برای یافتن تابیتا (کاتالینا ساندینو مورنو – به عنوان یک نام کلمبیایی که شما پیدا خواهید کرد) عجله می کند، بوید (هارولد پرینو) او را متوقف می کند و آنها به این نتیجه می رسند. یک طرح واقعی کنی (ریکی هی) – آهای کنی بیچاره! – تصمیم می گیرد در جستجوی او نیز به او بپیوندد. و بعداً، هنگامی که محصولات همه مرده اند و آنها به شدت به غذا نیاز دارند، بوید و دونا (الیزابت ساندرز) در مورد اینکه با دام ها چه کار کنند، بحث می کنند. بله برای ارتباط! اینها دو مشکل بزرگ نمایش هستند. سومین تعداد موارد اضافی تصادفی است که ظاهر می شوند، که تقریباً مانند ادای احترام عاشقانه به Lost است. پس از همه، FROM جانشین معنوی آن نمایش است. در اپیزود امشب چندین مورد اضافی ناپسند دریافت کردیم، و آنها مثل همیشه آزاردهنده و مضحک هستند. اما این یک مشکل جزئی است.
البته، تمام ارتباطاتی که باید اتفاق بیفتد، واقعاً انجام نشد. ویکتور (اسکات مک‌کورد) به جیم درباره درخت دوردستی که تابیتا را به آنجا برده بود چیزی نگفت، اگرچه ممکن است به دلیل خوبی این کار را نکرده باشد: تابیتا نمی‌خواهد جیم بچه‌هایشان را رها کند و به دنبال او بیاید. اگر او مکان دقیقی داشت، ممکن است این کار را انجام دهد. با این حال، او برای پیدا کردن او می‌رود و در عوض خانه‌ای ویران شده عجیب را می‌یابد که در میان این مانکن‌های بسیار بسیار خزنده احاطه شده است:
اطلاعات بیشتر برای شما جدید گلکسی S25 Ultra Teases برنامه های جاه طلبانه Raiders سامسونگ به تغییرات فهرست پس از Loss Humiliating اشاره می کند.UFC 308 یکی از بهترین مبارزات کارت اصلی خود را از دست داد
اعتبار: MGM اینها باید معنای عمیق‌تری داشته باشند – و احتمالاً عمیقاً خراب شده‌اند – اما ما هنوز چیزی را یاد نگرفته‌ایم. ما صدای کوبیدن به چاله ای را می شنویم که قهرمانانمان در آن شب پنهان شده اند. شاید یک هیولای جدید
با این حال، آن شب، جیم متوجه می‌شود که چقدر احمق است و به کنی می‌گوید که آنها در صبح به شهر باز خواهند گشت. بازگشت به خانه خوشی نخواهد بود.
ما همچنین جید (دیوید آلپای) را داریم که ریش تر از همیشه به نظر می رسد. من این احساس را دارم که تقریباً هیچ زمانی از پایان فصل 2 نگذشته است، اما جید ریشی پرپشت‌تر و خاکستری‌تر و یال بلندتر و پشمالوتری دارد. من آن را به تروما خفه خواهم کرد.
جید
اعتبار: MGMJade در پایان فصل گذشته تجربه بسیار ترسناکی در تونل‌های غار داشت، با بچه‌ها مثل اجساد که بارها و بارها “Anghkooey” را زمزمه می‌کنند و تاک‌ها نماد عجیبی را تشکیل می‌دهند که او مدام می‌بیند.
از
اعتبار: در اولین نمایش فصل سوم امشب MGMIN، Jade چیزی شبیه به بحران را تجربه می کند. بوید و کنی او را در حالی که یک ماکت موقت از نماد بالای سرش به هم چسبانده بود، روی زمین می‌بینند. او مست است، غرغر می کند و مهمتر از همه با هموطنان فروم ویلیانش ارتباط برقرار نمی کند. ممکن است ایده خوبی برای او باشد که تیمی را به آنجا ببرد تا ببیند چه چیزی می تواند پیدا کند.
در همین حال، طبیثا در دنیای واقعی ظاهر شده است. من با سرنخ‌های مختلف (اگر واقعاً سرنخ‌هایی بودند) متقاعد شدم که او به سادگی خود را در «سطح» دیگری از این بازی پیچ‌خورده پیدا کرده است، و این هنوز هم می‌تواند همین‌طور باشد، اگرچه احتمال آن کمتر از قبل به نظر می‌رسد. از این گذشته، او می تواند با تلفن یک غریبه با مادرش تماس بگیرد. او همچنین آدرس موجود در جعبه ناهار ویکتور را دنبال می کند و با پدرش برخورد می کند (اگر از من بپرسید آن پسر خیلی بزرگتر از ویکتور به نظر نمی رسد).
دکتر در بیمارستان سنت آنتونی به او می گوید که او در کمدن، مین است، اما صحنه ها در واقع حداقل تا حدودی در دارتموث، نوا اسکوشیا فیلمبرداری شده اند. می بینید، من به کامدن رفته ام و کوچک است. هیچ بیمارستان 13 طبقه ای در کامدن وجود ندارد. این یک شهر ساحلی با 5000 نفر با خانه های استعماری دوست داشتنی و مرکز شهر توریستی است. دارتموث شهری 70000 نفری است. به نظرم خیلی خنده دار است وقتی جایی بوده اید که در یک برنامه تلویزیونی یا فیلم به تصویر کشیده می شود و به وضوح در همان مکان نیست.
تابیتا همچنین یک کشیش را ملاقات می کند زیرا او نمی تواند به شخص دیگری که بتواند با او صحبت کند فکر کند و داستان او کاملاً دیوانه کننده است. باید دید پدر ویکتور در مورد آن چه فکر خواهد کرد. اینکه آیا این در واقع دنیای واقعی است یا فقط یک توهم وحشتناک، باید دید. سرنخ باقی مانده مبنی بر اینکه تابیتا هنوز در دام است، پسر سفیدپوش است. او را در خیابان می بیند و او دست تکان می دهد، اما وقتی سعی می کند او را پیدا کند، او رفته است. آیا او فقط چیزهایی را می بیند؟ زندانی که بوید در پایان فصل اول با آن روبرو شد، گفت که شهر فقط “نوک نیزه” است، بنابراین من تعجب نخواهم کرد که بفهمم این “دنیای واقعی” در واقع یک سطح عمیق تر بی رحمانه و فریبنده است.
پدر ویکتور
اعتبار: MGMS با صحبت از بی رحمی، بالاخره به آخرین نمایش وحشتناک فصل 3 رسیدیم. شب می‌رسد و هیولاها بیرون می‌آیند، فقط این بار آنها فقط به دیوارها نمی‌کوبند و سعی نمی‌کنند راه خود را به داخل فریب دهند. در عوض به آغل حیوانات و انباری می روند و همه دام ها را رها می کنند. وقتی بوید و جید می‌بینند چه اتفاقی دارد می‌افتد، با عجله به خیابان می‌روند تا گاوها و گوسفندها و بزها را به انبار برگردانند. ویکتور و برخی دیگر از جمله تیان چن (الیزابت موی) به آنها می پیوندند. همانطور که آنها برای رساندن حیوانات به امن تلاش می کنند، هیولاها ظاهر می شوند.
اتان جوان (سایمون وبستر که یک روز هم بزرگتر به نظر نمی رسد) بز مورد علاقه خود آلما را در خیابان می بیند و برای نجات او به سمت در می شتابد و خواهر بزرگش جولی (هانا چرامی) به اندازه کافی سریع نیست. تا او را متوقف کند. پیرزن خزنده به زور وارد می شود و بچه ها می دوند. “نمی خواهی بازی کنی؟” هیولا می پرسد، چهره اش به هیولای خون آشام تبدیل می شود که پشت چهره جعلی خود قرار دارد. او فریاد خون‌ریزی می‌زند. بیرون، سارا (اوری کنراد) بچه ها را می گیرد و آنها در چند بوته پنهان می شوند. هیولاهای دیگری می آیند و به سمت خیابانی می دوند که راندال (A.J. Simmons)، سر داغ مورد علاقه همه، از آنها استقبال می کند و در اتوبوس به محل امنی می رسند.
ویکتور شروع به هل دادن گوسفند به داخل بار می کند و بوید، جید و تیان چن دو گاو را فشار می دهند و می کشند. یک هیولا به سمت جید می رود و گلوی گاو را در می آورد و او را در شوک رها می کند. ویکتور او را می گیرد و او را به میله و امن می کشاند.
جید
اعتبار: MGMBoyd و Tian-Chen آخرین گاو را به انبار می کشند، در را محکم می بندند و بوید برای محافظت از آنها طلسم می زند. اما هیولاها در حال حاضر اینجا هستند و در کمین نشسته اند. یکی از آنها با شومی می گوید: «گفتی این مکان نمی تواند تو را بشکند. آنها او را می گیرند، بازویش را بریده و سپس او را به ستونی می بندند. تیان چن در مقابل او کشیده می شود. هیولا به بوید می گوید: «ما تو را نمی کشیم. “این خیلی آسان خواهد بود.”
کشتار آغاز می شود. یکی از هیولاها یک تکه مو و مهارت را از سر تیان چن جدا می کند. او دیوانه وار صحبت می کند در حالی که بوید به او می گوید به او نگاه کن، خوب می شود، تو خیلی قوی هستی. خوشبختانه، ما نمی بینیم که آنها با او چه می کنند. او فریاد می زند در حالی که بوید تماشا می کند و صفحه سیاه می شود و تیتراژ پخش می شود.
RIP تیان چن. شما شجاع و خشن بودید و همیشه سعی می کردید کار درست را انجام دهید. شما ناهارخوری را در حال اجرا نگه داشتید و در مقابل انبوه افراد اضافی مزاحم ایستادید. بیچاره کنی الان یتیمه.
تیان چن
اعتبار: MGMAll گفته شد، بازگشتی هیجان انگیز به یکی از سریال های تلویزیونی مورد علاقه من. بله، مطمئن هستم که بسیاری از چیزهای آزاردهنده کوچکی که فصل گذشته مرا آزار می‌داد، دوباره سر زشت خود را بالا می‌برد. نه، فکر نمی‌کنم به جلسه شهری که مدام درخواست می‌کنم برسیم تا همه بتوانند سرشان را جمع کنند و بفهمند چه باید بکنند. اما اگر اپیزودها همچنان به این تنش و هیجان ادامه دهند، من برای آن اینجا هستم.
افکار پراکنده:

* الگین (ناتان دی. سیمونز) هنوز هم مشکل خواب دارد. شیطان بالرین از بین رفته است و نمی تواند به آنها آسیب برساند، اما او هنوز او را در کابوس های خود می بیند. آیا این می تواند نتیجه طبیعی آن همه وحشت باشد یا آنطور که ما امیدوار بودیم مرده نیست؟
* ویکتور در این قسمت اسلحه خود را روی رندال کشید و سپس بوید اسلحه را از او گرفت. من همچنان معتقدم که هر بار که اسلحه ای در نمایش هایی از این دست کشیده می شود، به چیزهای آینده اشاره می کند. تفنگ چخوف آیا ویکتور بعداً به آن نیاز خواهد داشت و آن را نخواهد داشت یا شخص دیگری به آن دست می یابد یا به لطف داشتن آن جان بوید نجات می یابد؟ باز هم، به نظر می رسد که بوید فعلاً در امان است: هیولاها هنوز نمی خواهند او بمیرد.
* فاطمه (پگاه غفوری) به لطف بارداری اش دچار بیماری صبحگاهی بدی شده است، اما نمی توانم از خود فکر کنم که آیا این نوزاد طبیعی نیست؟ قرار نبود او بتواند باردار شود، و برخلاف جزیره گمشده و قدرت شفابخش آن با لاک، به نظر من این مکان کاملاً بدخواهانه است. بچه شیطان در حال ورود . . . .فکرهای پراکنده تری را اگر به سراغم بیایند اضافه خواهم کرد. در حال حاضر، نظر شما در مورد پخش فصل سوم چیست؟ در توییتر، اینستاگرام یا فیسبوک به من اطلاع دهید. همچنین حتماً در کانال یوتیوب من مشترک شوید و من را در اینجا در این وبلاگ دنبال کنید. برای بررسی ها و نظرات بیشتر در مورد سرگرمی و فرهنگ، در خبرنامه من ثبت نام کنید.
من را در توییتر یا لینکدین دنبال کنید. وب سایت من یا برخی از کارهای دیگر من را اینجا بررسی کنید. Erik KainFollowingErik Kain نویسنده و منتقدی است که برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، بازی‌های ویدیویی و کتاب‌هایی را که عمدتاً در دسته «ژانر» شامل فانتزی، علمی-تخیلی، رازآلود، هیجان‌انگیز، داستان‌های پسا آخرالزمانی و غیره هستند، پوشش می‌دهد. او در سال 2014 فینالیست جایزه شورتی بود. آثار او در The Atlantic، Mother Jones و The National Review منتشر شده است. برخی از سریال هایی که اریک بررسی کرده است عبارتند از Game Of Thrones، The Walking Dead، True Detective و FROM و بسیاری دیگر. او همچنین در مورد دنیای سینمایی مارول و دیگر ژانرهای فیلم مانند Dune و Mad Max نوشته است. او از بازی کردن و نوشتن در مورد Dark Souls، The Last Of Us، Call Of Duty و طیف وسیعی از عناوین مستقل لذت می برد.”>

* استانداردهای تحریریه
* جوایز فوربس

توسط salamatsun