به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
حامد پاک طینت، اعلام کرد: طبق آمار رسمی مرکز آمار از تورم مردادماه، نیمی از جمعیت ایران گرفتار نان شب و سقف بالای سر هستند و ۲۰ تا ۳۰ درصد دیگر جمعیت هم در صف چنین وضعیتی ایستاده اند. بنابراین اغلب جمعیت ایران گرفتار سطح یک و دو هرم مازلو هستند!


بر اساس این گزارش، بیشترین رشد قیمت مربوط به مواد غذایی بوده و میوه و خشکبار ۵۵ درصد و سایر گروه‌های خوراکی مانند سبزیجات، گوشت قرمز، گوشت سفید و لبنیات بیش از ۵۰ درصد رشد قیمت را تجربه کرده‌اند. در حالی که تورم مسکن ۳۴ درصد و اجاره‌ بها ۳۷ درصد گزارش شده و میانگین قیمت هر متر مربع مسکن در تهران به ۱۲۳ میلیون تومان رسید.


حدود نیمی از هزینه‌ های ماهانه خانوارهای ایرانی صرف مسکن (اعم از اجاره یا اقساط) می‌ شود و حدود ۳۰ درصد نیز به مواد غذایی اختصاص دارد. یعنی بیش از ۸۰ درصد درآمد خانوارها تنها برای این دو بخش حیاتی هزینه می‌ شود. با توجه به تورم رسمی ۴۲.۴ درصدی پیش‌ بینی می‌ شود تا پایان سال به ۵۰ درصد برسد. عملاً تمامی درآمد نیمی از جمعیت صرف خوراک و مسکن خواهد شد.


علاوه بر این ۲۰ تا ۳۰ درصد از طبقه متوسط نیز به جمع گروه نخست می‌ پیوندند و آنان نیز ناچار خواهند بود ۸۰ درصد درآمد را برای مسکن و غذا هزینه کنند.


در چنین شرایطی، سایر هزینه‌های اساسی زندگی شامل بهداشت و درمان، حمل‌ و نقل، ارتباطات، آموزش، پوشاک، لوازم خانگی، تعمیرات، تفریح و سرگرمی عملاً به حاشیه رانده می‌ شوند. این وضعیت از منظر نظریه هرم نیازهای مازلو، جامعه را در سطوح ابتدایی نیازها (بقا و امنیت) متوقف می‌ سازد و امکان ارتقا به سطوح بالاتر مانند تعلق اجتماعی، احترام و خودشکوفایی را به شدت محدود می‌ کند.


پیامدهای چنین شرایطی تمرکز بر بقا، گسترش اضطراب و ناامنی روانی، کاهش نوآوری و خلاقیت، رشد فساد و بزهکاری، تشدید نابرابری، و افزایش خطر تضادهای اجتماعی است. بخشی از جامعه که به دنبال سطوح بالاتر نیازهای انسانی است، ترک ایران را بر ماندن ترجیح می‌ دهد و حکمرانی سیاسی نیز برای جلب حمایت مردم به سیاست‌های حمایتی و یارانه‌ای متوسل می‌ شود. طبقه متوسط ضعیف‌ تر می‌شود، فعالیت‌ های فرهنگی و مدنی به حاشیه رانده و اولویت جامعه به تأمین نان و مسکن محدود می‌ شود.


خطر اصلی از جایی آغاز می‌ شود که حکومت از تأمین همین نیازهای ابتدایی نیز ناتوان شد و چرخه‌ های نارضایتی اجتماعی با سرعتی مضاعف شکل می‌ گیرد. تجربه کشورهای ونزوئلا، یمن، افغانستان، کنگو و سومالی نشان می‌دهد که گرفتار شدن بخش عمده‌ای از جامعه در سطوح پایین هرم نیازهای مازلو طی دو تا ۵ سال می‌تواند منجر به فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شود.


چنین وضعیتی پایدار نیست و اقتصاد کوتاه‌ مدت و مصرفی، کاهش سرمایه‌ گذاری، افزایش بیکاری و درگیری اکثریت جامعه با نیازهای ابتدایی، همگی ریسک فروپاشی را به‌طور جدی افزایش می‌ دهند. برای تصور آینده‌ای متفاوت و روشن‌ تر باید استدلال‌ها و شواهدی جدی و محکم وجود داشته باشد. امری که در شرایط فعلی به آسانی یافت نمی‌ شود.

انتهای پیام

 

source

توسط salamatsun.ir