بخشی قابل توجهی ازمشکلات رفتاری و احساسی، ریشه در اشتباه گرفتن دو مفهوم نزدیک، اما متفاوت یعنی ((عزتنفس)) و ((اعتمادبهنفس)) دارد؛ بنابراین شناخت درست این تفاوت، راهی برای بهبود سلامت روان و رشد فردی است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، در روزگاری که فشارهای روانی و رقابتهای اجتماعی بر زندگی انسان سایه انداخته، بسیاری از افراد، خود را فاقد اعتماد به نفس میدانند، اما در واقع از کمبود عزت نفس رنج میبرند و به همین سبب شناخت دقیق مفاهیمی، چون عزتنفس و اعتمادبهنفس اهمیت ویژهای یافته است.
دو واژهای که اغلب به اشتباه مترادف دانسته میشوند، اما در واقع تفاوتی بنیادین با یکدیگر دارند ودرک همین تفاوت، میتواند مسیر رشد فردی را دگرگون کند.
درک تفاوت؛ ارزش درونی در برابر توان بیرونی
عزتنفس به معنای احساس ارزشمندی درونی و احترام به خویشتن است، این احساس حتی در لحظات شکست یا ناکامی نیز بهقوت خود پابرجا است. در مقابل، اعتمادبهنفس به باور فرد نسبت به توانایی انجام یک کار خاص اشاره دارد و ممکن است در شرایط گوناگون تغییر کند.
فردی میتواند در کاری مهارت بالا داشته باشد، اما در درون، خود را بیارزش بداند. به بیان دیگر، عزتنفس «احساس ارزشمندی» است و اعتمادبهنفس «احساس توانستن».
نبود عزتنفس، ریشه بسیاری از اضطرابها و وابستگیهای هیجانی در روابط انسانی است، در حالی که کاهش اعتمادبهنفس اغلب از ناکامی در یک حوزه خاص ناشی میشود.
ریشههای شکلگیری عزتنفس و اعتمادبهنفس
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که دوران کودکی و شیوه تربیتی والدین نقش تعیینکنندهای در رشد عزتنفس دارد. کودکانی که با محبت بیقید و شرط، تشویق واقعبینانه و احترام به احساساتشان پرورش مییابند، در بزرگسالی نیز ارزشمندی خود را باور دارند. در مقابل، سرزنش و مقایسه مداوم، عزتنفس را تخریب میکند.
اعتمادبهنفس، اما بیشتر از تجربههای بیرونی و موفقیتهای واقعی اثر میگیرد. موفقیتهای کوچک در تحصیل یا کار، احساس «میتوانم» را تقویت میکند. جامعهای که فرصت تجربه و خطا را بدون قضاوت فراهم کند، بستری مناسب برای رشد اعتمادبهنفس افراد خواهد داشت.
راهکارهای افزایش عزتنفس و اعتمادبهنفس
نخستین گام در افزایش عزتنفس، تغییر گفتوگوی درونی است. پذیرش بیقید و شرط خود، دوری از مقایسه با دیگران و یادگیری مرز گذاری مشخص با دیگران و تقویت مهارت «نه گفتن» از مهمترین اصول تقویت عزتنفس به شمار میآید. یادداشت موفقیتهای روزانه نیز باعث میشود ذهن بهجای تمرکز بر ضعفها، نقاط قوت را ببیند.
در سوی دیگر، برای تقویت اعتمادبهنفس باید تمرین و تجربه را جدی گرفت. تسلط بر مهارتها از طریق تکرار و استمرار در انجام فعالیتها و پذیرش شکست به عنوان بخشی از مسیر رشد، از مؤثرترین روشهاست. کارشناسان همچنین توصیه میکنند افراد در جمعهایی حضور یابند که بازخورد مثبت و تشویق سازنده را ترویج میکنند؛ زیرا محیط حمایتی یکی از کلیدهای اصلی افزایش اعتمادبهنفس است.
عزتنفس زیربنای اعتمادبهنفس است
در نهایت، شناخت تفاوت میان عزتنفس و اعتمادبهنفس نه یک بحث تئوریک، بلکه ضرورتی برای زندگی روزمره است. عزتنفس به انسان میآموزد که حتی در شکست هم ارزشمند است و اعتمادبهنفس او را در مسیر اقدام و تلاش دلیرتر میسازد.
همچنین عزتنفس و اعتمادبهنفس رابطهای سلسلهمراتبی دارند؛ بهگونهای که عزتنفس، ریشه و منبع اصلی اعتمادبهنفس واقعی به شمار میرود. به بیان دیگر، تا زمانی که فرد از درون احساس ارزشمندی نکند، نمیتواند به تواناییهای خود باور عمیق پیدا کند.
در نهایت جامعهای که هر دو مفهوم را در آموزش و فرهنگ عمومی نهادینه کند، نهتنها از آسیبهای روانی مصون میماند بلکه شهروندانی خلاق، امیدوار و مسئولیتپذیر پرورش خواهد داد.
source