خلاصه داستان خسرو و شیرین؛ جلد 5 – بخش هشتم
شبی پیامبر اسلام، محمد (ص)، از خانه ام هانی به معراج رفت. جبرییل از بهشت با براق، مرکبی نورانی و تندرو، نزد او آمد. براق زیبا و سریع بود که با هیچ موجود دنیایی قابل مقایسه نبود. پیامبر با براق به سفری آسمانی به سوی بیتالمقدس (مسجدالاقصی) رفت. در آنجا پیامبران گذشته صف کشیده و پیامبر اسلام امام جماعت آنان شد. پس از آن، پیامبر به آسمانها برده شد و از مناظر مختلف گذر کرد؛ فلک و افلاک را پشت سر گذاشت و بینظیرترین مناظر را مشاهده کرد. او از کنار ستارگان و کهکشانها عبور کرد و از مرز زمین و آسمان گذشت. پله به پله به سوی عرش پیش رفت تا به نزدیکی سریر قاب قوسین رسید. در این مرحله، حجاب کائنات از پیش برداشته شد و پیامبر به دیدار مستقیم با خداوند نائل آمد. در این دیدار، پیامبر بیواسطه کلام خداوند را شنید و از او درخواست بخشش و نجات گناهکاران امت خود را کرد که خداوند نیز حاجتهای او را پذیرفت. پس از این دیدار و دریافت کرامت و برکات، پیامبر با نور و اخلاص به زمین بازگشت، خوشخبری و نزول رحمت الهی را برای مردم به همراه داشت. این سفر که به معراج معروف است، یکی از مهمترین وقایع در تاریخ اسلام به شمار میآید.
در این بخش، نظامی گنجوی دربارهی تجربهی خود از دعوت شدن به دربار شاه طغرل صحبت میکند. او ابتدا از بخت و اقبالی که داشت، شکایت میکند و سپس با شنیدن خبر دعوت شاه، خوشحال میشود. او دعوتنامه شاه را با احترام میپذیرد و به سرعت به سوی دربار حرکت میکند. نظامی خود را خدمت شاه میرساند و وارد بزم و جشن شاه میشود. شاه از دیدن نظامی خوشحال میشود و او را با احترام میپذیرد. نظامی در حضور شاه سخنان و حکایتهای نغز و دلنشینی میگوید و شاه از این سخنان ابراز رضایت میکند. در نهایت، شاه که از حضور و سخنان نظامی خرسند شده بود، وی را با هدایا و پاداشهایی مانند زمین و ملک قدر دانی میکند. نظامی ضمن اینکه از این برخورد شاه تشکر میکند، اشاره میکند که این بخششها برای او معنای والاتری مانند تحقق آرزوها و ارزشهای معنوی دارد. او در نهایت، داستان را با بیان اینکه بخشش شاه در واقع تقدیر و ارج نهادن به سعادت درونی و محتوای معنوی او بوده است، خاتمه میدهد.
منبع:ساعدنیوز
source