با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غمِ توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم «یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟»
رباعی شماره 2
شاعر از غم جدایی و هجرت خود به شدت رنج میبرد، اما در عین حال با شادی یاد معشوقش دلش آرام میگیرد. هر شب به فکر اوست و از خداوند میپرسد که جداییاش اینگونه است، آیا وصالش نیز به همین درد و رنج خواهد بود؟
source