به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
عباس عراقچی اعلام کرد: رویکرد دولت در سیاست خارجی روشن و شامل افزایش تعاملات دیپلماتیک به‌ویژه در سطح منطقه و میان همسایگان، و استفاده از مذاکره به‌عنوان ابزاری مهم برای تأمین منافع ملی است. مذاکره با غرب و حتی آمریکا نیز هیچگاه خط قرمز نبوده و در این مسیر اقداماتی نیز صورت گرفته است.


دولت معتقد است مذاکره و جنگ هر دو ابزار سیاست هستند که بسته به شرایط باید مورد استفاده قرار گیرند. هیچ‌ یک از این دو ذاتاً مقدس یا پلید نیستند. گاهی مذاکره می‌ تواند کم‌ هزینه‌ تر از جنگ باشد و گاهی نیز جنگ در مقایسه با مذاکره‌ای که به تسلیم و خدشه به عزت منجر شود، راه کم‌ هزینه‌ تری خواهد بود. بنابراین تصمیم‌ گیری در این زمینه همواره باید موردی و بر اساس منافع و مصالح صورت گیرد.


دولت چهاردهم بر این اصل پایبند است که منافع ملی و حقوق مردم ملاک نهایی تصمیم‌ها است. ایران در جنگ با اقتدار ایستاد و مقاومت کرد و در مذاکره با همان اقتدار از حقوق ملت دفاع خواهد کرد. اگر مذاکره فرصتی برای تأمین منافع ایران ایجاد کند از آن استفاده می‌ شود و اگر مذاکره به معنای تحمیل خواسته‌ های خلاف منافع ملت باشد، ایران هرگز آن را نخواهد پذیرفت.


مسعود پزشکیان همواره با ادبیات مردمی و صریح بر همین اصل تأکید داشت. وزارت خارجه نیز با ادبیات دیپلماتیک همین مسیر را دنبال می‌کند. بنابراین نگاه صفر و صدی به مذاکره یا جنگ نادرست است. زیرا دیپلماسی فرصتی ارزشمند است که می‌ تواند در کنار سایر ابزارها منافع را تأمین کند.


گاهی شرایط به گونه‌ای است که حتی با وجود تلاش‌های دیپلماتیک، جنگ اجتناب‌ ناپذیر می‌شود. در پرونده هسته‌ ای نیز چنین وضعی رقم خورد. آمریکا از همان ابتدای مذاکرات خواسته‌ ای را مطرح کرد که برای ایران غیر قابل پذیرش بود


غنی‌ سازی صفر به‌ معنای از بین بردن کامل توانمندی هسته‌ ای ایران تلقی می‌ شد. ایران بر اساس فتوا و اصول هیچگاه به دنبال ساخت سلاح هسته‌ ای نبوده و نیست اما غنی‌ سازی را حق مسلم می‌ داند.


هیئت ایرانی در جریان مذاکرات طرح‌ های مختلفی برای ایجاد مصالحه ارائه کرد. طرح‌ هایی نشان می‌ داد می‌ توان میان حق ایران برای غنی‌ سازی و دغدغه‌ های طرف مقابل درباره عدم ساخت سلاح توازن ایجاد کرد. در مقاطعی برخی مذاکره‌ کنندگان آمریکایی به این فرمول‌ ها تمایل نشان دادند اما تصمیم‌ گیری نهایی در واشنگتن تحت‌ تأثیر لابی‌ های قدرتمند قرار گرفت.


همین لابی‌ها موجب شدند آمریکا بر خواسته‌ حداکثری پافشاری کند و مذاکرات در نهایت به شکست بی انجامد. زمانی که آمریکا از تحقق این هدف در مذاکرات ناامید شد، مسیر فشار نظامی را انتخاب کرد.


در ساختار سیاست خارجی ایران، تصمیمات کلان توسط مجموعه حاکمیت و به‌ ویژه شورای عالی امنیت ملی گرفته می‌ شود. وزارت خارجه مجری این تصمیمات است و وظیفه دارد در چارچوب تعیین‌ شده عمل کند.


طراحی مذاکرات، انتخاب راهبرد، تعیین زمان و مکان گفت و گوها و نحوه پیشبرد جلسات بر عهده وزارت خارجه است اما هدف اصلی و خطوط قرمز توسط شورای عالی امنیت ملی مشخص می‌ شود. در واقع سیاست کلی خارج از وزارت خارجه تعیین و دستگاه دیپلماسی مسئول اجرای آن است. بنابراین نمی‌ توان این چارچوب را احتیاط نامید بلکه وظیفه‌ ای است که هر دستگاهی در نظام حکمرانی باید به آن پایبند باشد.


مسئله‌ای که پیش‌ تر به‌ عنوان بلاتکلیفی بیان شد در واقع به جنگ روانی مربوط می‌ شود. جنگی که همزمان با جنگ واقعی شکل می‌ گیرد و پس از توقف جنگ نظامی نیز ادامه دارد. دشمن تلاش می‌ کند همان اهدافی را که در میدان جنگ به دست نیاورد با ابزار روانی و رسانه‌ ای به جامعه تحمیل کند.


آنچه جلوی جنگ را می‌ گیرد، آمادگی واقعی برای آن است، نه صرفاً مذاکره. تجربه اخیر نشان داد مذاکره به تنهایی نمی‌ تواند مانع جنگ شود. زیرا مذاکره می شد اما جنگ هم رخ داد. پس اصل ماجرا حفظ قدرت بازدارندگی است و در عین حال باید فضای روانی جامعه به‌ درستی مدیریت شود.


در حوزه دیپلماسی نیز طرح‌ های مشخصی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آنها مذاکرات با آژانس انرژی اتمی است. پس از حملات اخیر به تأسیسات هسته‌ ای، موضوع همکاری با آژانس وارد مرحله جدیدی شد. ایران دیدگاه‌های را مکتوب ارائه داد و آژانس هم پاسخ مکتوب را ارسال کرد. این روند رفت‌ و برگشت ادامه دارد و احتمالاً دور بعدی مذاکرات در وین برگزار خواهد شد.


در خصوص بازرسان نیز تصمیم‌ گیری نهایی بر اساس قانون مجلس و با تشخیص شورای عالی امنیت ملی انجام می‌شود. همکاری با آژانس به طور کامل قابل قطع شدن نیست. برای مثال، تعویض سوخت نیروگاه بوشهر که بزودی باید با حضور بازرسان انجام شود. بنابرای باید تکلیف چنین موضوعات فنی و ضروری مشخص شود.


آژانس درخواست‌ها برای بازرسی از تأسیسات هسته‌ ای را به ایران ارائه می‌ دهد و این موارد در شورای عالی امنیت ملی بررسی و درباره نحوه و شرایط بازرسی تصمیم‌ گیری می‌شود. همکاری با آژانس به طور کامل قطع نشده و نخواهد شد، مگر آنکه ایران تصمیم به خروج از ان‌پی‌تی بگیرد. موضوعی که فعلاً در دستور کار نیست اما در آینده می‌ تواند مطرح شود.


ادامه همکاری با آژانس به شکل گذشته ممکن نیست. زیرا شرایط پس از بمباران تأسیسات تغییر کرده و آژانس نیز برای بازرسی از چنین مراکزی پروتکل مشخصی ندارد. در نتیجه نیاز به مذاکره و تدوین ترتیبات جدید وجود دارد.


در وضعیت فعلی ملاحظات امنیتی و ایمنی تازه‌ ای برای ایران ایجاد شده و آغاز همکاری مجدد منوط به روشن شدن این مسائل است. طبق قانون مجلس، همه امور باید از طریق شورای عالی امنیت ملی مدیریت شود و این شورا درباره محل و نحوه بازرسی‌ها تصمیم خواهد گرفت.


همزمان تماس‌هایی هم با اروپایی‌ها برقرار شده است. این گفتگوها در مرحله‌ای است که مشخص شود آیا اساساً زمینه‌ای برای ورود به مذاکرات واقعی و جدی وجود دارد یا خیر


پیامدهای احتمالی فعال شدن مکانیسم ماشه گرچه خسارت‌ های سیاسی و راهبردی برای ایران خواهد داشت اما به معنای پایان دیپلماسی یا بسته شدن همه مسیرها نیست. از نظر اقتصادی نیز تأثیر آن بیش از وضعیت موجود نخواهد بود. زیرا تحریم‌ های شورای امنیت در مقایسه با تحریم‌ های یک‌ جانبه فعلی آمریکا بسیار محدودتر هستند. نگرانی اصلی نه در حوزه اقتصاد بلکه در بُعد روانی و سیاسی است. زیرا ممکن است فضای بلاتکلیفی در داخل تشدید و برخی دولت‌ ها در خارج تصور کنند شرایط وخیم‌ تر شده است.


نباید تبعات اسنپ‌بک را بیش از اندازه بزرگ جلوه داد. هرچند این موضوع جدی و قابل توجه است و باید برای جلوگیری از آن تلاش کرد.


مذاکره با آمریکا نیز تنها زمانی انجام خواهد شد که دو طرف به بلوغ مذاکراتی برسند. آمریکا هنوز آماده ورود به مذاکره برابر نیست و تلاش می‌ کند امتیازاتی را که در عرصه نظامی به دست نیاورده، پشت میز مذاکره کسب کند. موضوعی که ایران آن را نخواهد پذیرفت.


غرامت و خسارت پیش‌ شرط مذاکره نیست بلکه یکی از محورهای مذاکراتی خواهد بود. زیرا دریافت خسارت نیازمند گفت‌ و گو و چانه‌ زنی است.


میان تهران و واشنگتن پیام‌ های از طریق واسطه‌ ها منتقل شده اما اظهارات مقام‌ های آمریکایی غالباً متناقض است. نبود موضع‌ گیری منسجم مشکلی اصلی است و پیام‌ ها گاهی با یکدیگر و حتی با مصاحبه‌ های رسمی تفاوت دارند. به نظر می‌ رسد هنوز جمع بندی نهایی در طرف آمریکایی شکل نگرفته است.


در دیپلماسی همیشه امکان تغییر وجود دارد اما انتخاب واسطه یا میزبان تنها بر اساس توافق دو طرف ممکن است و هیچ کشوری نمی‌ تواند آن را تحمیل کند. واسطه‌ ها بسته به زمینه و شرایط، توانایی‌ های متفاوتی دارند. بنابراین هنوز مشخص نیست که مذاکرات آینده همچنان با نقش‌ آفرینی عمان برگزار شود یا کشور دیگری جایگزین آن شود.

انتهای پیام

 

source

توسط salamatsun.ir