به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
مجتبی لشکربلوکی رییس هیات مدیره مدیریت سرمایه دایموند و مشاور اسبق وزیر اقتصاد با انتشار مطلبی با عنوان “ایران پس از بحران؛ آیا امیدی هست؟” در فضای مجازی، اعلام کرد: بحران چگونه نشان داده می شود در سرمایه برداری، فرزندناوری و وطن گریزی!


فرزندناوری یا فرزندآوری: نرخ باروری به ۱.۵ درصد رسیده در حالی که برای حفظ جمعیت فعلی باید ۲.۱ باشد.


ماندن یا مهاجرت (وطن گریزی): طبق پژوهش پیمایشی فقط ۱۶ درصد پاسخ دهندگان که از بین جمعیت جوان تحصیلکرده بودند به مهاجرت فکر نمی کنند. یعنی از هر ۶ نفر، ۵ نفر به رفتن فکر می کنند.


سرمایه گذاری یا سرمایه برداری: سال گذشته نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص حتی به یک درصد هم نرسید و با احتساب استهلاک، احتمالا نرخ خالص تشکیل سرمایه منفی است.


ناترازی آبی، انرژی، بانکی، بازنشستگی و بودجه ای هر روز عمیق تر می شود. در این میانه تنش سیاسی و نظامی شرایط را دشوارتر کرده است. اگر این شرایط بحران نام گذاری نشود پس چه باید نامید؟


برای دانستن اینکه ایران می تواند این شرایط را پشت سر بگذارد باید به تجربیات جهانی مراجعه کرد. ۱۲ کشور از ۴ قاره جهان انتخاب شدند که دچار بحران های جدی شدند اما بحران را پشت سر گذاشتند: رواندا، ویتنام، آلمان، لهستان، ژاپن، چین، سنگاپور، کره جنوبی، شیلی، ایرلند، فنلاند و بالاخره آفریقای جنوبی.


این کشورها تجربیات ویرانگری از جمله چند پاره شدن کشور، نسل‌کشی، بیکاری 30 درصدی، کشته شدن یک دهم جمعیت در ۱۰۰ روز و تورم های ۳رقمی، مرگ های میلیونی به دلیل قحطی و … داشتند اما از خاکستر بحران ققنوس وار برخواستنند و دوباره جان گرفته و پرواز کردند.


مرور تجربه این ۱۲ کشور نشان می دهد به صورت میانگین بیش از ۷ سال طول می کشد به شرایط طبیعی بازگشت. البته با توجه به عمق و نوع بحران این زمان بین ۳ تا ۱۵ سال متغیر است. همچنین برای دستیابی به توسعه پس از بحران به گونه‌ای که توسعه تثبیت شده باشد به صورت میانگین ۱۵ سال زمان نیاز است. در بهترین حالت ۶ سال و در طولانی ترین مدت ۳۷ سال طول کشیده است.


تفاوت ها و شباهت های مسیر ۱۲ کشور


برخی موارد بین کشورها تفاوت داشت و همه کشورها از یک منطق یا مسیر واحد عبور نکردند به عنوان مثال در ۸ مورد از ۱۲ کشور، نخبگان سیاسی یا دولتی سهم بیشتری در آغاز و انجام اصلاحات داشتند. ۲ مورد (لهستان و آفریقای جنوبی) را بیشتر می توان مدیون کنش جامعه مدنی دانست و ۲ مورد هم (ژاپن و آلمان) نیز آغازگر اصلاحات، دول خارجی یا جامعه بین المللی بوده اند.


در حوزه اصلاحات دموکراتیک نیز همه کشورها یک مسیر را نرفتند. ۲ کشور از قبل نظام دموکراتیک قابل قبولی داشتند (ایرلند و فنلاند) ۶ کشور اصلاحات دموکراتیک جدی داشتند ولی ۴ کشور سنگاپور، چین، ویتنام و رواندا تغییرات اساسی در سیاست داخلی نداشتند.


در حوزه تغییر حکومت یا حزب یا افراد کلیدی نیز تفاوت وجود داشت. در برخی کشورها هم حزب حاکم تغییر کرد و هم افراد کلیدی مانند ایرلند. در برخی مانند ژاپن و آلمان، نظام حکمرانی جدید ایجاد شد. در برخی مانند سنگاپور افراد کلیدی و حزب تغییر نکرد . در برخی حزب بدون تغییر ماند اما افراد کلیدی عوض شدند مانند چین و ویتنام.


سه شباهت جدی بین این ۱۲ کشور وجود داشت. بدون استثنا تمام ۱۲ کشور در بازه زمانی توسعه پسابحران، آزادسازی اقتصادی و مردمی‌ سازی اقتصادی را در دستور کار قرار دادند.


تمام ۱۲ کشور به نوعی یا تنش‌زدایی منطقه‌ای/جهانی یا توسعه تعاملات اقتصادی-سیاسی و تعامل با بلوک های قدرت را در دستور کار قرار دادند و باز هم بدون استثنا تمام کشورها اصلاح نظام حکمرانی و دولت سازی را در بازه های مورد بررسی تجربه کرده اند.


تجویز راهبردی: 


می توان به پشت سر گذاشتن شرایط امیدوار بود اما نه امیدواری توهمی بی قید و شرط. توسعه ایران پس از بحران میسر است اما به سه شرط:


– ارتباطات بین المللی امنیت بخش با نظام قدرت جهانی به گونه ای که تا ۲۰ سال امنیت خارجی تضمین شود و وارد هیچ جنگ مستقیم و غیرمستقیم نشد.


– آزادسازی و مردمی سازی اقتصاد و بهبود فضای کسب وکار تا سرمایه گذاران داخلی و خارجی سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند.


– بازسازی نظام حکمرانی و دولت سازی به گونه ای بتواند کشور را در دالان باریک آزادی به پیش ببرد و در ۲۰ سال در شاخص جهانی اثربخشی حکمرانی از قعر جدول به چهارک دوم صعود کرده باشد.


مسیر توسعه پسا بحران ایران ویژه این کشور است اما از این ۳ شرط راه خلاصی ندارد. خلاصه تجربه این ۱۲ کشور نشان می دهد توسعه با تنش جمع نمی شود. توسعه بدون دولت، بدون انگیزه شخصی و امنیت ملی میسر نیست. 

انتهای پیام

 

source

توسط salamatsun.ir