جنگ روایت ها درباره آتش بس میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان

به گزارش روزپلاس، در پی امضای توافق آتش‌بس میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، فضای رسانه‌ای و سیاسی قفقاز جنوبی شاهد رقابت گسترده‌ای از روایت‌ها و تحلیل‌های متعارض بوده است.

استمرار بی‌اعتمادی، فقدان نهادهای ناظر بومی و سیاست‌های گزینشی بازیگران خارجی، روند صلح در قفقاز را به شدت شکننده ساخته است.

قفقاز جنوبی به‌عنوان یکی از مناطق راهبردی اوراسیا، همواره صحنه تنش‌های ژئوپلیتیکی، رقابت‌های انرژی‌محور و بحران‌های قومی و سرزمینی بوده است.

منازعه تاریخی قره‌باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از جنگ 44 روزه 2020 و تحولات پس از آن، وارد مرحله‌ای حساس از تلاش برای تثبیت آتش‌بس شده است.

با این حال، آنچه روند صلح را با دشواری مواجه کرده، نه فقط مسائل میدانی، بلکه تداوم جنگ روایت‌ها، سیاست‌های دوگانه بازیگران بین‌المللی و خلأ نهادهای منطقه‌ای نظارتی است. با وجود آتش‌بس‌های مکرر، قفقاز جنوبی همچنان در وضعیتی ناپایدار به‌سر می‌برد.

در این میان، تحریف اطلاعات و رقابت رسانه‌ای به ابزاری برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تصمیم‌گیری‌های سیاسی تبدیل شده است. در کنار آن، سیاست‌های غربی مبتنی بر دوگانگی در حمایت از طرفین منازعه، نه‌تنها به حل بحران کمک نکرده، بلکه به پیچیدگی آن افزوده است.

 تحریف اطلاعات و جنگ روانی در مرزهای قفقاز 

تحلیل روایت‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که بازیگران مختلف، به‌ویژه رسانه‌های غربی، از جنگ روانی برای تقویت مواضع طرف ارمنی و تضعیف موقعیت روسیه و جمهوری آذربایجان بهره می‌برند.

در این میان، تلاش برای نادیده‌گرفتن نقش ایران در حفظ ثبات منطقه نیز بخشی از پروژه روایت‌سازی هدفمند غربی است.

رسانه‌های وابسته به قدرت‌های فرامنطقه‌ای با بازنمایی گزینشی تحولات، زمینه‌ساز تضعیف اعتمادسازی و مشروعیت‌زدایی از ابتکارات صلح منطقه‌ای می‌شوند.

هم‌زمان با اعلام آتش‌بس، موج گسترده‌ای از روایت‌سازی‌های متناقض و عملیات روانی از سوی رسانه‌های غربی و حتی برخی رسانه‌های منطقه‌ای آغاز شد.

رسانه‌هایی که پیشتر در بزنگاه‌های بحرانی، روایتی گزینشی و جهت‌دار از تحولات ارائه داده‌اند، این‌بار نیز تلاش دارند با برجسته‌سازی نقش روسیه به‌عنوان «عامل بی‌ثبات‌کننده»، زمینه حذف تدریجی آن از معادلات امنیتی قفقاز را فراهم کنند.

در مقابل، برخی رسانه‌های باکو نیز با بزرگ‌نمایی نقش ارمنستان در تداوم تنش‌ها، تلاش می‌کنند مسئولیت‌های خود در این بحران را نادیده بگیرند. این روایت‌های جهت‌دار با ایجاد فضایی غبارآلود، مانع از شکل‌گیری گفت‌وگوی سازنده و روند اعتمادسازی میان طرفین شده‌اند.

سیاست دوگانه غرب در برابر نقض آتش‌بس

غرب در مواجهه با نقض مکرر آتش‌بس در قفقاز جنوبی، سیاستی غیرسازنده و دوگانه را در پیش گرفته است. در حالی که برخی اقدامات نظامی از سوی ایروان، بدون پاسخ روشنی از سوی نهادهای اروپایی و آمریکایی باقی می‌ماند، کوچک‌ترین تحرکات آذربایجان با واکنش‌های سیاسی و رسانه‌ای شدید مواجه شده است.

از سوی دیگر، تلاش آشکار غرب برای بیرون راندن روسیه از روند نظارت بر آتش‌بس، بدون جایگزین‌سازی یک سازوکار مؤثر و قابل اعتماد، نه تنها کمکی به تثبیت صلح نمی‌کند، بلکه زمینه‌ساز رقابت‌های امنیتی بیشتر در منطقه شده است.

غیبت یک نهاد ناظر بی‌طرف و کارآمد، بار دیگر آسیب‌پذیری قفقاز در برابر بی‌ثباتی را آشکار کرده است. تحلیل بیانیه‌ها و مواضع رسمی آمریکا و اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که غرب در مواجهه با نقض آتش‌بس، رویکردی یک‌جانبه و گاه ایدئولوژیک در پیش گرفته است.

 امکان‌سنجی شکل‌گیری سازوکار منطقه‌ای مستقل برای نظارت بر آتش‌بس 

در چنین شرایطی، کارشناسان منطقه‌ای بر ضرورت ایجاد یک سازوکار بومی و مستقل برای نظارت بر اجرای آتش‌بس تأکید دارند. ابتکاری که بتواند با مشارکت کشورهای مؤثر منطقه از جمله ایران، ترکیه و گرجستان، جایگزینی برای میانجی‌گری‌های فرامنطقه‌ای باشد که عمدتاً بر اساس منافع ژئوپلیتیکی طراحی می‌شوند.

جمهوری اسلامی ایران با توجه به روابط تاریخی، نزدیکی جغرافیایی و سیاست اصولی مبتنی بر ثبات‌سازی، ظرفیت تبدیل‌شدن به محور چنین ابتکاری را دارد. مشارکت تهران در ایجاد یک سازوکار منطقه‌ای می‌تواند مسیر بازگشت اعتماد میان بازیگران قفقاز را هموارتر سازد.

 به طور کلی و با توجه به داده های مورد بررسی در شرایطی که آتش‌بس شکننده قفقاز با موجی از جنگ روایت‌ها و سیاست‌های مداخله‌گرایانه غرب روبه‌رو شده، گفتمان امنیت‌سازی بومی می‌تواند راهی متفاوت برای حل بحران باشد.

آینده صلح در قفقاز جنوبی بیش از آنکه به اراده بازیگران خارجی وابسته باشد، به توافق و ابتکار بازیگران منطقه‌ای گره خورده است.

حرکت به‌سوی تقویت ابتکارات منطقه‌ای، از جمله ایجاد یک سازوکار نظارتی مشترک بر آتش‌بس میان طرفین، در چارچوب همکاری ایران، ترکیه، گرجستان و سایر کشورهای منطقه، گامی راهبردی و ضروری است.

چنین سازوکاری نه‌تنها می‌تواند به نظارت عینی بر تعهدات طرفین کمک کند، بلکه زمینه‌ساز کاهش مداخلات فرامنطقه‌ای و احیای نقش بازیگران بومی در مدیریت بحران‌های قفقاز خواهد بود.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران با توجه به سیاست اصولی خود مبنی بر حفظ ثبات منطقه‌ای، حمایت از گفت‌وگوی سیاسی و احترام به مرزهای بین‌المللی، از موقعیت ممتازی برای ایفای نقش میانجی یا تسهیل‌گر برخوردار است.

اگرچه تاکنون ابتکاراتی از سوی تهران برای میزبانی مذاکرات و تقویت خطوط ارتباطی منطقه‌ای ارائه شده، اما این پیشنهادها نیازمند چارچوب‌سازی نهادی و پشتوانه دیپلماتیک قوی‌تری هستند.

از سوی دیگر، بازنگری در نقش نهادهای موجود نظیر سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) یا سازمان همکاری اقتصادی (ECO) و بررسی امکان گسترش مأموریت آن‌ها برای پوشش بحران‌های امنیتی در قفقاز جنوبی، می‌تواند یکی دیگر از مسیرهای طراحی سازوکار منطقه‌ای باشد.

همچنین، تجربه سایر مناطق پرتنش نظیر روند آستانه در بحران سوریه، می‌تواند به‌عنوان مدل الهام‌بخش برای طراحی سازوکار جدید منطقه‌ای مورد توجه قرار گیرد.

معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا

 

source

توسط salamatsun.ir