فهیمه، خانم مجری ۲۶ ساله‌ی تلویزیون که زمانی در برنامه‌های خبری و سرگرمی با چهره‌ای شاداب و ترگل‌ورگل ظاهر می‌شد، امروز برای تأمین معاش خانواده‌اش ناچار به تن‌فروشی شده است. این سرنوشت تلخ تنها یکی از هزاران تراژدی جاری در افغانستان است؛ کشوری که اکنون تنها جایی در جهان محسوب می‌شود که در آن زن‌بودن، تحصیل در مقاطع بالاتر از متوسطه، یا اشتغال در بسیاری از حرفه‌ها برای زنان غیرقانونی است.

فهیمه می گوید : وقتی از کار بیکار شدم چاره ای جز ماندن در افغانستان چاره ای نداشتم ماندم به امید اینکه باز بتوانم سر شغلم برگردد اما نشد من ماندم و بی پولی و چاره ای جز تن فروشی زیر زمینی نمانده بود و من هر شب با کلی اشک می خوابم.

بر اساس گزارش سازمان ملل، ۸۰ درصد از ۲.۵ میلیون زن و دختر افغان در سنین مدرسه، از ادامه تحصیل محروم‌اند. در چنین شرایطی، بسیاری از زنان برای زنده‌ماندن ناچار به انتخاب‌هایی می‌شوند که نه تنها کرامت انسانی‌شان را تهدید می‌کند، بلکه جانشان را نیز به خطر می‌اندازد. یکی از زنانی که به تن‌فروشی روی آورده، از افزایش حضور زنان طبقه‌ی متوسط در این مسیر پرخطر سخن می‌گوید: «این کار حالا پرریسک‌تر و مخفیانه‌تر شده… به‌خصوص که دیگر نمی‌شود حتی به پلیس رشوه داد.»

در نواحی روستایی افغانستان، که ۷۵ درصد جمعیت کشور را در خود جای داده و سال‌هاست زیر فشار خشکسالی زانو زده‌اند، وضعیت حتی وخیم‌تر است. محمدطاهر، دهقانی که شاهد درگیری‌های شدید در دوران پیشروی طالبان بوده، می‌گوید: «دیگر مجبور نیستیم برای رساندن محصولمان به بازار جانمان را کف دست بگیریم. مسئله اینجاست که حالا نه قدرت خریدی مانده و نه قوت لایموتی در خانه داریم.»

در حالی که در سال ۲۰۱۹ تنها ۶.۳ میلیون نفر از مردم افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز داشتند، این رقم اکنون به ۲۸ میلیون نفر رسیده است. تخمین‌های سازمان ملل نشان می‌دهد که ۹۷ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند و برخی مناطق در آستانه‌ی قحطی کامل قرار دارند. بحران بودجه نیز باعث شده تا حدود ۴ میلیون نفر از فهرست دریافت‌کنندگان کمک‌های غذایی حذف شوند.

هم‌زمان، مخالفت با سیاست‌های ضدزن طالبان به شکاف‌هایی در کابل و دیگر مناطقی که خارج از حوزه‌ی پشتون‌نشین جنوب هستند، دامن زده است. برخی سازمان‌های غیردولتی و آژانس‌های وابسته به سازمان ملل، به‌ویژه در حوزه‌ی خدمات بهداشتی، موفق به دریافت معافیت از برخی ممنوعیت‌ها شده‌اند.

با این حال، زنان از فعالیت در سازمان‌های غیردولتی به‌طور رسمی منع شده‌اند، هرچند شرکت‌های خصوصی بزرگی مانند بانک‌ها و شرکت‌های مخابراتی از این قاعده مستثنا هستند. حتی در این شرکت‌ها نیز زنان باید در فضاهایی جداگانه کار کنند و روند تفکیک جنسیتی معمولاً تحت نظارت مقامات پلیس انجام می‌شود.

در دل تاریکی، بارقه‌ای از امید اما هنوز زنده است. هزاران دختر افغان در مدارس زیرزمینی آموزش می‌بینند. یکی از فعالان زن، خبرنگار اکونومیست را برای بازدید از یکی از این مدارس مخفی در یکی از خیابان‌های کابل همراهی کرد. از آن‌جایی که حضور مرد و زن نامحرم در یک خودرو ممنوع است، آن‌ها با دو وسیله‌ی نقلیه‌ی جداگانه به محل رفتند. این فعال زن می‌گوید: «نگرانیم که همین راه اندک را هم از ما بگیرند. مطمئنیم که بالاخره سراغ این مدارس هم خواهند آمد.»

مدرسه، اتاقی کم‌نور در خانه‌ای اجاره‌ای بود که به زحمت رنگ و بوی یک کلاس درس را به خود گرفته بود. وقتی مأموران طالبان در می‌زنند، معلم فوراً درس ریاضی را به قرائت قرآن تغییر می‌دهد.

با وجود این مقاومت‌های شجاعانه، مشاهده‌ی خفقان زنان در سراسر کشور، اندوهی سنگین بر دل‌ها می‌نشاند. طاهره، دختر ۲۸ ساله‌ای از کابل که پیش‌تر معلم و مربی در یک سالن ورزشی زنانه بود، حالا دیگر نه شغل دارد و نه امید. سالن بسته شده و او نیز تنها به کارهای خانه و گاه‌گاهی بازدید از یک مدرسه‌ی واقعی بسنده کرده است. او می‌گوید: «پدر و مادرم حالا از من می‌خواهند که مطیع قوانین جدید باشم. آن‌ها قبلاً روشن‌فکرتر بودند… ولی آن‌ها هم عوض شده‌اند.»

تحولات جاری، حتی برای مردان نیز ناامیدکننده شده است. یکی از کارکنان ارشد دولت، که برخلاف بسیاری از هم‌نسلانش در کشور مانده، می‌گوید: «دو دختر دارم و همسرم مهندس است. اگر این ممنوعیت تحصیل زنان تا پایان سال برداشته نشود، ما هم به فکر مهاجرت خواهیم افتاد.»

از سوی دیگر، مشکلات ساختاری اقتصادی نیز برای طالبان دردسرساز شده است. درآمدها رشدی نداشته و مالیات‌های سنگین، بعضی شرکت‌ها را به تعطیلی کشانده‌اند. افزایش فقر، به‌ویژه در شهرها، موجب افزایش جرم و جنایت خیابانی شده است.

در عین حال، تهدیداتی از سوی شاخه‌ی خراسان داعش (ISKP) نیز طالبان را به چالش کشیده است. در ماه‌های اخیر، این گروه به اهداف برجسته‌ای در کابل از جمله هتلی که میزبان بازدیدکنندگان چینی بود، حمله کرده است. همچنین در ماه مارس، یکی از فرمانداران استانی در جریان حمله‌ی انتحاری کشته شد. شناسایی اعضای ISKP دشوار است؛ چرا که بسیاری از آن‌ها پیش‌تر از طالبان جدا شده‌اند.

با وجود تمامی این چالش‌ها، طالبان هنوز با تهدیدی جدی از سوی گروه‌های مسلح روبه‌رو نیست. رقبای نظامی آن‌ها هیچ منطقه‌ای را در کنترل ندارند و بیشتر افغان‌ها، خسته از سال‌ها جنگ و درگیری، به نظر می‌رسد ناچار به پذیرش وضعیت موجود تن داده‌اند.

source

توسط salamatsun.ir