در این سریال تلاش شده تا با استفاده از موسیقی و نور، فضایی ترسناک ایجاد شده و مخاطب در کنار یک پرونده جنایی، شاهد اتفاقاتی ماورایی نیز باشد. به همین دلیل، سریال ازازیل برای تماشا در جمع خانواده و گروه سنی کمتر از ۱۷ سال توصیه نمی‌شود.

رفتار کسانی که تحت تاثیر نیرویی ماورایی هستند خشونت‌آمیز است و آن‌ها باعث مرگ افراد دیگر می‌شوند. مثلا در ابتدای سریال، دختری تسخیر شده با چهره‌ای برافروخته، به شکلی غیرمستقیم موجب مرگ پدربزرگ یک کودک می‌شود. در فرایند خارج‌کردن نیروی شیطانی از بدن امیر و مرجان، آن‌ها رفتاری خشونت‌آمیز دارند. مردی که همسرش در بیمارستان است، تعادل روانی نداشته و با یک چنگال آشپزخانه، به خودش آسیب‌زده است. کمر این مرد و امیر، پر از خراش و زخم‌های سرباز است. مادر شریفی آلزایمر دارد، او یک شب با چاقو به همسرش حمله می‌کند، اما شریفی به موقع جلوی او را می‌گیرد. شریفی همسرش را با صورتی خونی، در موقعیت‌های مختلف می‌بیند.

سریال ازازیل به طور کلی بر موقعیت و داستان ترسناک بنا شده است. استفاده از صداهای مبهم به همراه تصاویر مه‌آلود، بر رازآلودبودن فضا افزوده است. رفتارهای ناگهانی مثل بازشدن چشم، نگاه‌های خیره، تغییر لحن و صدا و … در صحنه‌های آرام، مخاطب را غافلگیر کرده و باعث ترس می‌شود. عروسک معروف ازازیل که در کمپین تبلیغاتی آن نیز از آن استفاده شده، چهره‌ای مرموز و ترسناک دارد و در موقعیت‌های مختلف سر راه شخصیت‌ها قرار می‌گیرد. مراسمی مثل جن‌گیری در فیلم وجود دارد که شوکا با استفاده از آب مقدس، قرآن و الفاظ مذهبی، تلاش می‌کند روح خبیث را از بدن فرد جدا کند. این مراسم با خاموش و روشن‌شدن چراغ‌ها همراه است و در محلی تاریک اتفاق می‌افتد. فرد تسخیرشده رفتاری عجیب و ترسناک داشته و از چشم و دهانش خون بیرون می‌آید

مانی مشروبات الکلی مصرف می‌کند و تقریبا دائم الخمر است. مرجان در تولد مانی و بعد در برخورد با او، رفتاری اغواگرایانه دارد و با لوندی با او صحبت می‌کند. مرجان به خاطر اینکه حسادت مانی را برانگیزد با مردی که همسر دارد در مهمانی تولد او شرکت می‌کند. رویا با امیر وارد رابطه می‌شود، او رفتاری اغواگرایانه دارد و با لوندی رفتار می‌کند، رویا در یک صحنه به خانه مانی می‌رود. مانی به طور کلی هوس‌باز است و همسر و پسرش او را به این خاطر سرزنش می‌کنند. رابطه بین شوکا و امیر سرد است و مادر مانی از این بابت شوکا را تشویق به برقراری رابطه می‌کند. این تشویق، بیشتر به رابطه جنسی اشاره دارد.

حسن فتحی در ازازیل تلاش می‌کند با استفاده از عناصر کلاسیک، فضایی دلهره‌آور ایجاد کند، اما این سریال در بخش‌های مختلفی دچار ضعف و ناهماهنگی است. یکی از مشکلات اصلی، ورود زود هنگام عنصر وحشت بدون زمینه‌سازی مناسب است، زمانی که ترس از همان ابتدا با اِلمان‌های تصنعی تحمیل می‌شود، حس خاصش از میان می‌رود. بهترین آثار وحشت ترس را به تدریج و با ایجاد حس تعلیق و انتظار در دل مخاطب شکل می‌دهند.

در ازازیل پیش از آنکه مخاطب ارتباطی با شخصیت‌ها برقرارکند فضا‌های ترسناک با استفاده از نورپردازی، موسیقی و عروسک‌های عجیب معرفی می‌شوند. وحشت زمانی تاثیرگذار است که بیننده بتواند با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. اگر آنها باورپذیر نباشند یا گذشته و انگیزه‌هایشان مشخص نباشد، فضاسازی اثرگذاری لازم را ندارد.

همان قسمت‌های ابتدایی یکی از نقاط مثبت سریال درگیر کردن افراد ساکن در در یک مجتمع مسکونی بود. این رویکرد در آثار وحشت می‌تواند جذابیت زیادی به داستان ببخشد افرادی با نقطه نظرات متفاوت و نقاب‌هایی که بر چهره دارند، تفاوت رفتاریشان در شرایط حساس و گره‌های داستانی جذابی که می‌توانند بسازند و واکنش‌های متنوع آنها به امر وحشت‌آفرین. اما در قسمت‌های بعدی تمامشان به حاشیه رفته و گویی اصلا از ابتدا به مخاطب معرفی نشده‌اند. آنها فراموش می‌شوند و شخصیت‌های اصلی بار پیچیدگی‌های رفتاری را به دوش می‌کشند این مسئله زمینه‌ساز عجیب‌تر شدن درک کاراکتر‌های اصلی و دورتر شدن امر همذات‌پنداری است

موسیقی هم، چون نابجا استفاده می‌شود به گونه‌ای ناهماهنگ و تحمیلی است. البته در مقابل، برخی عناصر بصری مانند نقاشی‌های روی دیوار که مملو از چهره‌هایی محو و مرموزند به درستی انتخاب شده‌اند که مناسب با فضای داستانی هستند و در کنار پرسش بزرگ روایت که این شخص مرموز و خطرناک کدام یک از شخصیت‌های فیلم است قرار می‌گیرند. ولی باز هم مشخص نیست که المان اصلی وحشت کدام یک است؟ حتی در ژانر وحشت، داستان باید منطقی درونی داشته و قوانین دنیای ماورایی به‌طور ناگهانی و بی‌دلیل تغییر نکند. درامِ سریال و روایت مشکلات زوجِ داستان در مقایسه با بخش وحشت، جذابتر از کار درآمده‌اند. با وجود برخی تلاش‌های قابل قبول در طراحی صحنه و استفاده از المان‌های بومی، ازازیل در پرداخت جهان روایی خود دچار سردرگمی است. شخصیت پریناز ایزدیار همچنان پس از چندین قسمت در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و روابط عِلّی و معلولی داستانی پیچیده‌تر شده‌اند، اما این پیچیدگی بجای آنکه معمایی و جذاب باشد، غیر منسجم و غیرمنطقی است.

ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی در ژانر معمایی، جنایی و ترسناک است که داستان آن درباره دکتر شوکا مهرجویی و ماجراهای رازآلودی است که در شب تولد همسرش رخ می‌دهد. حضور بازیگران سرشناس و حاشیه‌سازی در شبکه‌های اجتماعی نیز از ابتدا برای جذب مخاطب در نظر گرفته شده بود.

ژانر وحشت در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته اما در دنیا جایگاه خاصی دارد. این ژانر نیازمند تبحر است چون با بی‌دقتی ممکن است سطحی و بی‌محتوا شود. ازازیل نیز دچار همین سطحی‌نگری شد؛ روایت داستان انسجام نداشت، طراحی لباس و گریم ضعیف بود و بازی‌ها نتوانستند مخاطب را درگیر کنند. سریال ترکیبی از جن‌زدگی، زامبی و جنایی است که حتی در پایان فصل اول نیز همه گرفتار اجنه می‌شوند. تناقضات محتوایی نیز زیاد است؛ مثلاً با وجود دیده شدن امور ماورایی، سرگرد شریفی آن‌ها را انکار می‌کند.

نباید فراموش کرد که سریال‌های نمایش خانگی می‌توانند فرهنگ‌ساز باشند یا برعکس، هویت را تضعیف کنند. ازازیل در دسته‌ای قرار می‌گیرد که به باورهای اعتقادی می‌پردازد، اما این سؤال باقی است: آیا این محتوای نامنسجم و مبهم، حامل پیام خاصی است؟ و اگر بله، این پیام چیست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

سریال ازازیل در ژانر وحشت ساخته شد و بالطبع گریم‌ها نیز باید ترس و وحشت را تداعی کنند، اما  گریم‌ها و ظاهر بازیگران خنده دار هستند تا ترسناک!

با توجه به ژانر انتظار می‌رفت تا افکت‌های تصویری به ایجاد حس ترس و وحشت کمک کنند. تدوین‌ها و برش‌ها این حس را به مخاطب القا می کرد که با یک اثر ضعیف و دم دستی رو‌به‌رو است  که حتی اصول اولیه فیلمسازی در آن  رعایت نشده است.

 حسن فتحی و عوامل ازازیل تلاش کرده‌اند با افکت‌های صوتی و استفاده از صدا و موسیقی یک فضای ترسناک و دلهره آور را به مخاطب بقبولانند، اما صدا‌ها بیشتر از هر چیزی گوش خراش و خسته کننده‌اند.

سریال در ژانر وحشت ساخته شده و از المان‌های آن یعنی عروسک و اجنه استفاده کرده، اما داستان در جهان روایی خود دچار سردرگمی و ابهام است. در عین حال پیچیدگی شخصیت‌ها بیش از آنکه ترس را به مخاطب نشان دهد، غیر منطقی و مبهم است.

source

توسط salamatsun.ir