به گزارش خط سلامت با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، جهان‌آرا در زمره چهره‌های اصلی در پاسداری از دستاوردهای انقلاب قرار گرفت. او نقش کلیدی در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد و فرماندهی این نهاد را به عهده گرفت. جهان‌آرا با شجاعت و تدبیر توانست توطئه‌های متعدد نیروهای داخلی و خارجی علیه نظام اسلامی را خنثی کند.

محمد علی جهان آرا

محمد علی جهان‌آرا یکی از فرماندهان برجسته و نمادهای ایستادگی در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق بود. او در جبهه‌های نبرد، به‌ویژه در سنگرهای خرمشهر و آبادان، با شجاعت و فرماندهی خردمندانه خود، نقش برجسته‌ای در مقابله با ارتش متجاوز بعثی ایفا کرد. مقاومت جانانه او و همرزمانش در برابر دشمن، حماسه‌ای ماندگار در تاریخ ایران به یادگار گذاشت.

فعالیت‌های نظامی و فرماندهی

با آغاز جنگ تحمیلی و حمله ارتش بعث به خرمشهر، جهان‌آرا فرماندهی سپاه این شهر را به عهده داشت و با مدیریت استثنایی خود توانست نیروهای مردمی و رزمندگان را سازماندهی کرده و مانع پیشروی دشمن شود. در سال ۱۳۶۰، با حفظ سمت فرماندهی سپاه خرمشهر، مسئولیت فرماندهی سپاه اهواز و ستاد منطقه هشت سپاه را نیز پذیرفت و فصل جدیدی از خدمات خود را آغاز کرد.

شخصیت معنوی و اخلاقی

شهید جهان‌آرا علاوه بر مهارت‌های نظامی، به خاطر ویژگی‌های اخلاقی و معنوی خود نیز شناخته می‌شد. او فردی متواضع، خالص و پرهیزکار بود که همواره خدا را در اعمال و تصمیماتش حاضر می‌دید. علی‌رغم فرماندهی در سطح بالا، هیچ‌گاه احساس برتری نداشت و در کنار دیگر رزمندگان ساده‌زیست بود.

رشادت‌های ماندگار

جهان‌آرا با هدایت دقیق و تلاش خستگی‌ناپذیر، توانست در جریان مقاومت خرمشهر ضربه‌های سنگینی به ارتش بعث وارد کند. نام او همواره با حماسه خرمشهر و عنوان «خونین‌شهر» پیوند خورده است. این شهر که به نماد فداکاری و مقاومت تبدیل شده، یادآور تلاش‌ها و ازخودگذشتگی‌های دلاورانی چون اوست.

محمد علی جهان آرا

شهادت و میراث جاودان

محمد علی جهان‌آرا در ۷ مهر ۱۳۶۰، در سقوط یک هواپیمای نظامی به شهادت رسید و به کاروان یاران شهیدش پیوست. زندگی و شهادت او نه‌تنها الهام‌بخش نسل‌های بعدی در مبارزه برای عدالت و استقلال است، بلکه یادآور ارزشی است که در ایثار و وفاداری به آرمان‌های دینی و ملی نهفته است.

شهید جهان‌آرا یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ دفاع مقدس است که نامش با شجاعت، ایمان و ایثار برای همیشه در دل‌های ایرانیان جاودانه خواهد بود.

محمد علی جهان آرا

وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».

بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در …

و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟

ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.

ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

تمام مطالب سایت اختصاصی و توسط تحریریه خط سلامت تولید شده است، استفاده با ذکر منبع و لینک دهی بلامانع است

source

توسط salamatsun.ir